همزمان با اعتراضات ایران، طالبان اعتراض زنان را یک تهدید می‌بینند

همزمان با قیام ایرانیان به هدایت زنان، که در اعتراض به مرگ مهسا امینی در بازداشت پلیس شکل گرفت، در افغانستان هم زنان به خیابان‌ها آمدند. اعتراضات ایران خیلی زود به خاک و خون کشیده شد و تاکنون صدها کشته بر جای گذاشته است. گرچه اعتراضات بزرگ در ایران تازگی ندارد، این بار ضرب‌آهنگ پایدارتری دارد و تظاهراتِ ضدرژیم حتی به شهرهای مذهبی مثل قم و مشهد هم کشیده شده است. از طرفی هرچند اعتراضات افغانستان ابعاد بسیار کوچک‌تری دارد و بیشتر شامل زنان هزاره می‌شود، اما چندین هفته دوام داشته و دانشجویان را هم درگیر کرده است.

بعد از حملهٔ انتحاری ۳۰ سپتمبر بر آموزشگاه کاج در کابل که ۵۳ دختر هزاره را کشت، اعتراضات بزرگی شکل گرفت که دانشگاه‌های هرات، بامیان، دایکندی، بلخ، و پنجشیر را شامل شد، و در جدیدترین مورد هم دانشجویان دختر دانشگاه البیرونی به خیابان‌ها ریختند.

این روزها دیدن اعتراضات زنان در افغانستان بسیار تاثیرگذار است. این‌ها به چند دلیل مهم است. اول آن‌که می‌دانیم واکنش طالبان به اعتراضات زنان چه‌قدر وحشیانه بوده است، پس این معترضان شجاعت بی‌نظیری از خود نشان می‌دهند ‌ــ‌ کاملا معلوم است که زنانْ رهبرانِ مخالفتِ مسالمت‌آمیز علیه نقض حقوق بشر در افغانستان هستند.

اما اعتراضات ایران که وارد هفتهٔ ششم می‌شود، می‌تواند نقش یک عامل محرک و الهام‌بخش برای زنان افغانستان در مخالفت با ممنوعیت راهپیمایی از سوی حکومت باشد. اعتراضات در ایران نمادی از مقاومت و بیداری برای زنان افغانستان است. اعتراض زنان ایرانی نمادی نیرومند از زنان را در سراسر منطقه منتشر می‌کند، از جمله برای زنان افغانستان. این روزها مهسا امینی در افغانستان هم بسیار محبوب شده است.

از زمان خروج آمریکا از افغانستان و تسخیر طالبان، این گروه محدودیت‌هایی شبیه دور اول حکومت‌شان در بیست سال پیش وضع کرده‌اند. از جمله تعطیل کردن مکاتب متوسطه دختران و دستور به خانه ماندن کارکنان زن. بیخود نیست که دولت‌شان کماکان در سطح بین‌المللی به رسمیت شناخته نشده است.

با توجه به این‌که زنان در هر دو کشور ایران و افغانستان تحت رژیم‌های سرکوبگر زندگی می‌کنند، این مبارزات آزای‌خواهانه چه مشترکاتی دارد و به چه دستاوردی می‌تواند امید داشته باشد؟

اول آن‌که هر دو، نتیجهٔ شریعتِ افراطی است که روحانیونِ مسلمان و شبه‌نظامیان طالبانِ افغان اجرا می‌کنند.

اعتراضات در افغانستان و ایران از جهاتی به هم شبیه‌اند، و همبستگی روزافزونی بین فعالان زن دو کشور در حال شکل گرفتن است. زنان در هر دو کشور با دشمن مشابهی روبه‌رو هستند: مردان زن‌ستیز حاکم که انکار انسانیت زنان و دختران را استراتژی اصلی خود برای کنترل جامعه قرار دادند.

از یک نظر، مبارزهٔ زنان افغان برای توانمندشدن سخت‌تر است چون آن‌ها حتی حق اشتغال و فرصت تحصیلات متوسطه را هم ندارند. در واقع، از دیدگاه غرب شاید هر دو موقعیت شبیه هم به نظر برسد ولی خیلی متفاوت است. زنان در ایران بیش از چهل سال گذشته به آموزش و بسیاری از مشاغل دولتی دسترسی داشتند. خیلی از آن‌ها دارای شغل مستقل هم هستند. اما زنان افغان که دو دهه حکومت طالبان را ندیدند، حالا سر خانهٔ اول‌شان برگشته‌اند.

بعد از سقوط رژیم کمونیستی، حقوق زنان در افغانستان در حالت سقوط آزاد بود. اما بیست گذشته نسل جوان از کمک‌های آموزشی و مالی غرب بهره‌مند شد. بعد از بازگشتِ طالبان، انتظار می‌رفت که آن‌ها حقوق زنان نابود کنند، اما حتی برای سنتی‌ترین خانواده‌های افغانستان هم بستن مکاتب دخترانه کاری افراطی محسوب می‌شود. امروز زنان افغانستان با حجاب اجباری در جامعه خود می‌توانند زندگی می‌کنند ولی بدون آموزش نمی‌توانند زندگی کنند. به‌هرحال آزادی زنان از طریق گام‌های کوچک ولی مهمی از جمله حق تحصیل ممکن می‌شود.

ضمنا واقعیت جامعهٔ افغانستان دشوارتر است. چون موقعیت اجتماعی در افغانستان با ایران فرق دارد. علاوه بر امتیاز آموزش، برای زنان ایران این یک جنگ طولانی‌مدت برای آزادی، دست‌کم از سال ۱۹۷۹، بوده است. و دولت جدید ابراهیم رئیسی هم از دولت قبلی حسن روحانی بسیار سخت‌گیرتر بوده است. اما نسل جدید ایران برای همیشه عوض شده است و دختران مدرسه‌ای بدون ترسْ حجاب را کنار می‌گذارند.

در واقع، تغییراتِ نسلی در جامعهٔ ایران بود که به افزایش تعداد زنان تحصیل‌کرده انجامید و به جامعهٔ ایرانی قدرت داد. از این لحاظ، افغانستان راه درازی در پیش دارد. ولی قابل انکار نیست که به‌طور نمادین، وقایع جاری در ایران زنگ بیدارباشی برای تمام زنان در منطقه است که برای احقاق کامل حقوق‌شان می‌جنگند.

یک تفاوت بزرگ بین دو جنبش این است که مردانِ بسیار بیشتری در ایران از زنان حمایت می‌کنند.

در ایران، مردان هم به خیابان‌ها می‌‌آیند که از این نظر با افغانستان تفاوت دارد. مرگ مهسا امینی نقطه عطفی بود که با حجاب شروع شد، ولی در واقع تمام مردم دیگر از رژیم ایران و اقتصاد فاسدش که در تمام این ۴۲ سال با داشتن منابع عظیم نفت و گاز کشور هیچ خیری به ملت نرسانده، بیزارند.

البته اعتراضات در افغانستان در حال بزرگ‌تر شدن است. گرچه بسیاری از معترضان اخیر هزاره بوده‌اند، معترضانی از اقوام دیگر هم هستند، و این پیشرفت بزرگی در حمایت بین‌الاقوامی است.

متاسفانه هر دو رژیم از شیوه‌های وحشیانه استفاده می‌کند. در اعتراض ۲ اکتبر، جنگجویان طالبان از شلیک هوایی استفاده کردند و روز بعد دانشجویان دختر را در خوابگاه‌های دانشگاه بلخ حبس کردند. همین‌طور حکومت ایران هم بی‌رحمانه معترضان را سرکوب کرده است.

طالبان اعتراضاتِ ایران را همان‌گونه می‌بینند که آخوندهای ایران نگاه می‌کنند. از نظر آن‌ها تظاهرات به خاطر مهسا امینی به تحریکِ کشورهای خارجی شکل گرفته است. طالبان توانسته‌اند مانع بیرون آمدن دختران افغانستان به خیابان‌ها شوند، و اغلب وحشیانه با تیراندازی هوایی آن‌ها را پراکنده کرده‌اند.

در نهایت، طالبان و آخوندها، این‌گونه اعتراضات را خطری علیه رژیم خود می‌بینند.


Posted

in

by

Comments

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *