بدون تحصیل، و زندانی در خانه؛ زنان آینده‌ای ندارند

یک سال و نیم پیش وقتی دو دهه جنگ به نقطهٔ آغاز خود برگشت، مهشید فیضی، ۲۱ ساله، دانشجوی سال دوم انجنیری در دانشگاه پلی‌تکنیک کابل بود. آن روز صبح، او در کلاس بود که تلفون دوستش زنگ خورد. دوستش بیرون رفت تا جواب تلفون را بدهد، و به مهشید اشاره کرد که دنبالش بیاید. او با صدای لرزانی به مهشید گفت کابل در حال سقوط است. مهشید متحیر ماند.

خیلی زود تمام دانشجویان دانشگاه از صنف‌ها بیرون ریختند و در حیاط جمع شدند. همه می‌لرزیدند و ترسیده بودند. مهشید با شتاب و هول به خانه برگشت و منتظر وقایع ماند. چند ساعت بعد طالبان به کابل وارد شدند و کشور را گرفتند. و همراه با آن، تمام امیدهای دخترانی مثل مهشید را هم ربودند.

مهشید می‌گوید نمی‌توان به داشتن آینده‌ای مستقل فکر کرد. با بودن طالبان در قدرت، نمی‌توانم از حقوق و آزادی‌ام دفاع کنم. حس می‌کنم کوهی سنگین روی من افتاده.

مدتی پیش طالبان تحصیلات عالی زنان را ممنوع کردند. دانشجویان مرد شجاعانه به نشانه اعتراض از برخی دانشگاه‌ها بیرون رفتند، دختری جلوی دانشگاه کابل به تنهایی دست به اعتراض زد، و استاد دانشگاهی در برنامه زنده تلویزیونی سندهای تحصیلی خود را پاره کرد که در تمام دنیا پخش شد. ماه گذشته هم باز تعدادی از زنان در کابل و تخار دست به اعتراض زدند.

لیسه‌های دخترانه هم از ابتدای امسال تعطیل شد که بیش از یک میلیون دختر را از درس محروم کرد. از پاییز امسال هزاران دانشجو در برزخ محرومیت از تحصیل زندگی می‌کنند. خیلی از آن‌ها فقط یک سمستر با فارغ‌التحصیلی فاصله داشتند که ناگهان ممنوعیت تحصیل‌شان اعلام شد. دو سال پیش، از ۴۰۰ هزار دانشجوی افغان که در دانشگاه‌های کشور نامنویسی کردند، ۱۱۰ هزارشان زن بودند. امسال آماری از تعداد تازه‌واردانِ زن وجود ندارد، اما ممکن است بیش از ۱۰۰ هزار نفر باشد.

هرچند سران طالبان بارها گفته بودند که محدودیت‌های سختی را که در رژیم گذشته اعمال کردند تحمیل نخواهند کرد، بعد از اشغال کشور به‌طور سازمان‌یافته زنان را از حیات عمومی و سیاسی حذف کردند: محرومیت از تحصیل، کمک‌های بشردوستانه، اشتغال، حمایت قضایی و خدمات صحی.

بیشتر دانشجویان زن افغانستان که در دو دهه گذشته متولد شده‌اند و با آزادی‌های بیشتری بزرگ شده‌اند، به سبک زندگی محصورشدهٔ طالبانی عادت ندارند. حالا هم که نمی‌توانند درس‌شان را کامل کنند، در بحبوحهٔ فروپاشی اقتصادی قریب‌الوقوع و بحران بشردوستانهٔ حاد در خانه‌های خود زندانی شده‌اند.

از امسال بیش از ۲۴ میلیون افغان نیازمند کمک بشردوستانه هستند که نیمی از آن‌ها زنان و دختران هستند. از زمان اشغال کشور بسیاری از کمک‌های بشردوستانه متوقف شده و بسیاری از سازمان‌های غیردولتی بین‌المللی عملیات‌های خود را تعلیق کرده‌اند. ضمنا بیشتر دارایی‌های خارجی کشور هم مسدود باقی مانده است. اقتصاد افغانستان پارسال ۲۰ درصد کوچک‌تر شده که منجر به افزایش فقر و سوءتغذیه شده است. ۹۵ درصد جمعیت افغانستان با سوءتغذیه روبه‌رو هستند.

در ماه‌های بعد از اشغال، عده‌ای از زنان افغان، به تنهایی یا با خانواده، توانستند از کشور مهاجرت کنند. آن‌هایی که ماندند از امسال امکان ادامه تحصیل دانشگاهی را هم از دست دادند. ندا محمد ندیم وزیر تحصیلات عالی طالبان دلیل ممنوعیت را «اختلاط دختران و پسران در دانشگاه» اعلام کرد و این‌که «بعضی کورس‌هایی که به زنان آموخته می‌شود با شریعت مغایر است». او مدعی شده که «دختران حجاب را رعایت نمی‌کنند و مثل رفتن به مراسم عروسی لباس می‌پوشند». او می‌گوید تحصیل دختران در رشته زراعت و انجنیری با فرهنگ افغان مغایر است. دختران نباید در رشته‌هایی که مغایر اسلام و ناموس افغانستان است درس بخوانند». و گفت که هر وقت این مسائل حل شد دانشگاه‌ها باز خواهد شد. ولی پارسال هم طالبان قول دادند لیسه‌های دختران از بهار امسال بازگشایی خواهد شد، اما هنوز تعطیل هستند. بسیاری از زنان افغان می‌گویند امیدی به بازگشایی نهادهای خود ندارند.

پیش از اشغال طالبان، فرحت ۲۲ ساله، دانشجوی حقوق، در محاکم صوری در افغانستان شرکت می‌کرد و می‌خواست حقوقدان شود. یکی از اهداف بلندمدت او این بود که دیپلمات شود و نماینده افغانستان در دنیا باشد. او می‌گوید «حالا هیچ فرصت تحصیل یا کار برای زنان در افغانستان نیست. کم‌کم حس می‌کنم زن بودن جرم است».

فرحت در خوابگاه دانشگاه زندگی می‌کرد، و به‌طور نیمه‌وقت در یک ایستگاه رادیویی کار می‌کرد. او عاشق این بود که استقلال مالی دارد. مزد گرفتن یکی از شیرین‌ترین لحظات زندگی او بود. او زندگی اجتماعی سرزنده‌ای داشت و با دوستانش به کافه و رستوران می‌رفت. می‌گوید: «این‌ها روزهایی بود که قرار بود شاد باشیم، درس بخوانیم و رشد کنیم. طالبان می‌خواستند همه‌چیز را در دست بگیرند و واقعا هم این کار را کردند».

فرحت فقط یک سمستر داشت تا فارغ‌التحصیل شود. اما با بد شدن اوضاع در افغانستان خانواده‌اش تصمیم گرفتند که او باید شوهر کند. چهار ماه از نامزدی او می‌گذشت. تحصیلش به تعویق افتاد. خانواده‌اش سعی کردند داماد و خانواده‌اش را قانع کنند که بگذارند او سمستر آخر خود را تمام کند. آن‌ها هم بالاخره قبول کردند و اجازه دادند او به دانشگاه برود، اما او فقط اجازه داشت هفته‌ای سه نوبت به دانشگاه برود.

وقتی فرحت به دانشگاه برگشت، متوجه حضور طالبان شد. گاهی یکی از آن‌ها وارد کلاس می‌شد تا ببیند آیا زنان حجاب را رعایت می‌کنند یا نه. در حالی که قانونا آن‌ها فقط اجازه داشتند به دپارتمنت و فاکولته سر بزنند و نه کلاس‌ها. اما در عمل طالبان این کار را می‌کردند. برخی شاهدان می‌گویند آن‌ها به دخترانی که برقع سیاه بر تن نداشتند می‌گفتند تو مسلمان نیستی.

حتی موقع امتحان وارد کلاس‌ها می‌شدند و دانشجویانی که لباس سیاه نداشتند را بیرون می‌انداختند. زنان از پوشیدن لباس رنگی منع شدند. باید لباس کامل سیاه می‌پوشیدند و صورت‌شان پوشیده می‌بود. ضمنا، پارسال فارغان دختر اجازه جشن گرفتن فارغ‌التحصیلی خود را نداشتند، اما مردان اجازه داشتند.

طالبان تقریبا هر روز در خیابان‌ها گشت می‌زدند و مزاحم دختران می‌شدند؛ آن هم به خاطر نپوشیدن برقع. اما بر اساس شهادت عینی دانشجویان از ولایت‌های مختلف، محدودیت‌ها و حضور طالبان در دانشگاه‌ها، از منطقه‌ای به منطقه دیگر فرق داشته و سلیقه‌ای بوده است.

در این شرایط فرحت احساس امنیت نمی‌کرد، اما در کورس‌های خود شرکت می‌کرد چون واقعا می‌خواست فارغ‌التحصیل شود. اما حضور نامنظم او در سمستر آخر باعث می‌شد نمرهٔ کافی را کسب نکند. تا این‌که ممنوعیت تحصیل اعلام شد.

محدودیت‌های دیگری هم در دانشگاه‌ها از سوی طالبان اعمال می‌شد: دانشجویان دختر فقط اجازه داشتند تا ظهر در کلاس‌ها شرکت کنند و وقتی مردان در محوطه حضور داشتند، زنان نباید دیده می‌شدند. به‌علت تفکیک شدید مرد و زن، دسترسی دانشجویان دختر به بخش‌های اداری یا اساتید دانشگاه طی ساعت‌های کاریْ دشوار بود.

منیره، ۲۱ ساله، دانشجوی حقوق که دو سمستر تا فارغ‌التحصیلی فاصله داشت، از ممنوعیت رسمی تحصیلات عالی برای زنان بهت‌زده شد. شبی که این خبر را شنید، در حال آمادگی برای امتحان نهایی بود. آن‌قدر ناراحت شده بود که دفترچه‌اش را به یک پرتاب کرد. او می‌گوید: «تنها امید من تمام کردن دانشگاه در افغانستان بود. حالا حس می‌کنم حس خودم بودن را از دست داده‌ام».

فردای آن روز دانشگاه به او اجازه داد امتحانش را بدهد، اما بعد از اعلام ممنوعیتْ بیشتر دانشجویان به‌شدت مایوس و ناآماده بودند. آن روز منیره و همصنفی‌هایش برای آخرین بار با هم خداحافظی کردند. برخی از اساتیدشان که به‌شدت از موضوع ناراحت بودند، از این موضوع به گریه افتادند. منیره می‌گوید: «نمی‌دانم آیا دنیا از ما حمایت خواهد کرد یا ساکت خواهد ماند. شاید ما دیگر حق انسان بودن نداریم».

این شرایط دشوار بعضی زنان را به ترک کشور وادار کرده است تا آینده مطمئنی را در جایی دیگر جستجو کنند. رویا دختر ۲۲ ساله یکی از آن‌هاست. او در سال سوم رشته حقوق و علوم سیاسی در دانشگاه بدخشان درس می‌خواند و هنگام سقوط کابل در مرخصی بود. او یک سال دیگر فارغ‌التحصیل می‌شد. می‌گوید: «انگار سیاهی دور مرا گرفته بود، و حس پرنده‌ای در قفس را داشتم».

او که از بچگی در یک سانحه پای خود را از دست داد، از پای مصنوعی استفاده می‌کرد. اما در پنج سال گذشته پای مصنوعی او در وضعیت بدی قرار داشت و پای چپ او را زخم می‌کرد. شش ماه پیش او توانست با ویزای پزشکی ترکیه از کشور خارج شود.

او به آینده خوش‌بین است و می‌خواهد در ترکیه در رشته پزشکی ادامه تحصیل بدهد. او در حال حاضر تنها آن‌جا زندگی می‌کند و وضعیت پناهندگی موقت را کسب کرده است. او از خانواده‌اش جدا افتاده اما دارد کم‌کم یاد می‌گیرد که چگونه یک دختر روی پاهای خودش می‌ایستد و از استعدادش استفاده می‌کند. او از طرف خانواده و دوستان قدری کمک مالی دریافت می‌کند و می‌تواند دوباره کار کند، و برنامه‌ای برای بازگشت به کشور تحت شرایط جاری ندارد. می‌گوید: «افغانستان به یک زندان بزرگ برای زنان و دختران تبدیل شده است».

مهشید هم مثل رویا افغانستان را ترک کرده است. یک سال پیش او با خانواده‌اش به آلمان مهاجرت کرد. از آن زمان، مهشید به دانشگاه خود در افغانستان بارها ایمیل فرستاده که سندهای رسمی او را برایش ارسال کنند تا بتواند درخواست نام‌نویسی در دانشگاه‌های آلمان بدهد و درس انجنیری خود را تمام کند. به‌رغم ایمیل‌های مکرر، جوابی از آن‌ها دریافت نکرده است. اما کماکان به آینده امیدوار است. می‌گوید راه درازی در پیش دارم. الان در کشوی هستم که حق انتخاب و تحصیل و آزادی دارم، فقط آرزویم این است که صلح و آزادی در کشور خودم داشتیم و مهاجرت نمی‌کردیم.

برخلاف مهشید و رویا که توانستند کشور را ترک کنند و راه‌های تازه‌ای برای ساختن آینده‌شان پیدا کنند، بیشتر زنان افغان مثل فرحت و منیره در جامعه‌ای بسته زندگی خواهند کرد.

* از اسامی مستعار استفاده شده است.


Posted

in

by

Comments

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *